دل نوشته های تنها ترین دل دنیا
دل نوشته های تنها ترین دل دنیا
ای کاش بودی و میدیدی خسته ام از چشمانم چشمانی که دوخته شده اند به وصله ای از صفحه ی پاره پاره ی دل منتظرم ای بابا به که میگویی منتظرم؟!!! او که حتی نمی بیند،نمی شنود، این سخن را او که حتی نمی تواند معنا کند واژه ی انتظار را میماند که بیاید یا برود یا حتی شاید نتواند درد تو را بفهمد ولی باشد من خسته ام خسته ام خسته ام از: دوریش (دست نوشته ی خودم)
نظرات شما عزیزان:
چه خوش خیال بودم
که همیشه
فکر می کردم
در قلب تو
محکومم
به حبس ابد
...به یکباره جا خوردم ...
وقتی
زندان بان
برسرم فریاد زد:
هی..
تو ...
آزادی!
.
.
.
و صدای گامهای
غریبه ای که به سلول من می آمد ...!
مطالب زیبائی داری به نظر من اگه قالب وبت را کمی تغییر بدی و زیباتر کنی بهتره
موفق باشی
لینکت کردم منو لینک کنم
منم یه عاشقم .و عشقم سپردمش به خدا
منتظرتونم
گفتمش : دل می خری ؟
برسید چند؟
گفتمش : دل مال تو، تنها بخند !
خنده کرد و دل زدستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای بایش روی دل جا مانده بود ......
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |